دهی از دهستان کره سنی بخش سلماس شهرستان خوی. دارای 190 تن سکنه است. آب آن از چشمه و نهر وردان. محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی از دهستان کره سنی بخش سلماس شهرستان خوی. دارای 190 تن سکنه است. آب آن از چشمه و نهر وردان. محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
زره مو. کسی که بر روی خویشتن موی خود را بسان زره سازدو بدان روی را بپوشاند. (ناظم الاطباء) ، کسی که موی مجعد داشته باشد یا مجعد سازد... (آنندراج). کسی که موی حلقه حلقه و زیبا دارد: شد سپر از دست عقل تا ز کمین عتاب تیغ جفا برکشید ترک زره موی من. سعدی. آب ازنسیم باد زره پوش گشته ست مفتون زلف یار زره موی خوشتر است. سعدی. منش با خرقۀ پشمین کجا اندر کمند آرم زره موئی که مژگانش ره خنجرگزاران زد. حافظ (دیوان چ قزوینی ص 104). رجوع به زره شود
زره مو. کسی که بر روی خویشتن موی خود را بسان زره سازدو بدان روی را بپوشاند. (ناظم الاطباء) ، کسی که موی مجعد داشته باشد یا مجعد سازد... (آنندراج). کسی که موی حلقه حلقه و زیبا دارد: شد سپر از دست عقل تا ز کمین عتاب تیغ جفا برکشید ترک زره موی من. سعدی. آب ازنسیم باد زره پوش گشته ست مفتون زلف یار زره موی خوشتر است. سعدی. منش با خرقۀ پشمین کجا اندر کمند آرم زره موئی که مژگانش ره خنجرگزاران زد. حافظ (دیوان چ قزوینی ص 104). رجوع به زره شود
دهی از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان اهواز. محصول آنجا غلات و سکنۀ آن 175 تن و راه آن اتومبیل رو است. صنایع دستی زنان قالیچه بافی است. آثار نهر قدیم مشاهده می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان اهواز. محصول آنجا غلات و سکنۀ آن 175 تن و راه آن اتومبیل رو است. صنایع دستی زنان قالیچه بافی است. آثار نهر قدیم مشاهده می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان گیسکان بخش بافت شهرستان سیرجان. واقع در 12هزارگزی شمال بافت و سر راه فرعی بافت - قلعه عسکر، با 250 تن سکنه. آب آن از چشمه است. مزارع ابهری، ده میرزا، ده نو، ده قاضی، دورودی جزء این ده است. و ساکنین آن ازطایفۀ لک هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان گیسکان بخش بافت شهرستان سیرجان. واقع در 12هزارگزی شمال بافت و سر راه فرعی بافت - قلعه عسکر، با 250 تن سکنه. آب آن از چشمه است. مزارع ابهری، ده میرزا، ده نو، ده قاضی، دورودی جزء این ده است. و ساکنین آن ازطایفۀ لک هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
نازک بدن است و آن رستنیی باشد که برگش به برگ بستان افروز ماند و ساق آن سرخ و خوش آینده بود. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری) : چه شک آنجا که آن سرخار شد پست دمد گر سرخ مرد از خاک پیوست. امیرخسرو دهلوی (از آنندراج). سرخک. رجوع به سرخک شود
نازک بدن است و آن رستنیی باشد که برگش به برگ بستان افروز ماند و ساق آن سرخ و خوش آینده بود. (برهان) (آنندراج) (جهانگیری) : چه شک آنجا که آن سرخار شد پست دمد گر سرخ مرد از خاک پیوست. امیرخسرو دهلوی (از آنندراج). سرخک. رجوع به سرخک شود
کنایه از ریش چه در حالت قسم خوردن دست بر ریش گذارند و گویند سکه مردان است. (آنندراج). کنایه از لحیه. (غیاث) ، کنایه از آلت رجولیت. (غیاث) ، غیرت و حمیت و آبرو. (آنندراج) (غیاث) : سکۀ مردی نداری معرفت کم خرج کن فتنه ها دارد بنام پادشاهان زر زدن. صائب (از آنندراج). پیچ و تاب غیرت ار باشد ز دشمن باک نیست سکۀ مردی در اینجا کار جوشن میکند. سعید اشرف (از آنندراج)
کنایه از ریش چه در حالت قسم خوردن دست بر ریش گذارند و گویند سکه مردان است. (آنندراج). کنایه از لحیه. (غیاث) ، کنایه از آلت رجولیت. (غیاث) ، غیرت و حمیت و آبرو. (آنندراج) (غیاث) : سکۀ مردی نداری معرفت کم خرج کن فتنه ها دارد بنام پادشاهان زر زدن. صائب (از آنندراج). پیچ و تاب غیرت ار باشد ز دشمن باک نیست سکۀ مردی در اینجا کار جوشن میکند. سعید اشرف (از آنندراج)
عمل زره گر. زره ساختن. زره بافی. زره سازی: خدای تعالی آهن را فرمانبر داروی (داود) کرد تا در دست وی همچون خمیر و همچون موم شد و جبرئیل را بفرمود تا وی زره گری بیاموخت. (ترجمه طبری، بلعمی). در کار من فتاده زره وار صد گره تا پیشه کرد زلف سیاهت زره گری. رشید وطواط. ساخت فروکند ز اسب، آینه بندد آسمان صبح قبا زره زند، ابر کند زره گری. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 426). رجوع به زره و زره گر شود
عمل زره گر. زره ساختن. زره بافی. زره سازی: خدای تعالی آهن را فرمانبر داروی (داود) کرد تا در دست وی همچون خمیر و همچون موم شد و جبرئیل را بفرمود تا وی زره گری بیاموخت. (ترجمه طبری، بلعمی). در کار من فتاده زره وار صد گره تا پیشه کرد زلف سیاهت زره گری. رشید وطواط. ساخت فروکند ز اسب، آینه بندد آسمان صبح قبا زره زند، ابر کند زره گری. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 426). رجوع به زره و زره گر شود
حیله گری. فریبگری: کرده اند از سیه گری خلقی با همه کس پلاس با ما هم. کمال الدین اسماعیل. گرچه سپیدکاری است از همه روی کار تو لیک قیامت است هم زلف تو در سیه گری. خاقانی
حیله گری. فریبگری: کرده اند از سیه گری خلقی با همه کس پلاس با ما هم. کمال الدین اسماعیل. گرچه سپیدکاری است از همه روی کار تو لیک قیامت است هم زلف تو در سیه گری. خاقانی
پاک مرد و مرد بیغش و بی ریا. (آنندراج) : من همانا که نیستم سره مرد چون نیم مرد رود و مجلس و کاس. ناصرخسرو. زید آن سره مرد مهرپرورد کای رحمت باد بر چنین مرد. نظامی. گفت ﷲ و فی اﷲای سره مرد آن کن از مردمی که شاید کرد. نظامی (هفت پیکر ص 239). بخور ای نیک سیرت سره مرد کان نگون بخت گرد کرد و نخورد. سعدی
پاک مرد و مرد بیغش و بی ریا. (آنندراج) : من همانا که نیستم سره مرد چون نیم مرد رود و مجلس و کاس. ناصرخسرو. زید آن سره مرد مهرپرورد کای رحمت باد بر چنین مرد. نظامی. گفت ﷲ و فی اﷲای سره مرد آن کن از مردمی که شاید کرد. نظامی (هفت پیکر ص 239). بخور ای نیک سیرت سره مرد کان نگون بخت گرد کرد و نخورد. سعدی
اگر بیند سوره مریم می خواند، دلیل که روز قیامت در پناه ایزد تعالی باشد از عذاب. محمد بن سیرین به بهتانی او نسبت کنند و عاقبت کار راستی او ظاهر شود. راه خیر برگزیند و سنت رسول خدا به جای آورد.
اگر بیند سوره مریم می خواند، دلیل که روز قیامت در پناه ایزد تعالی باشد از عذاب. محمد بن سیرین به بُهتانی او نسبت کنند و عاقبت کار راستی او ظاهر شود. راه خیر برگزیند و سنت رسول خدا به جای آورد.